ترافیکانه

چیزایی که توی ترافیک می نویسم

۱-

ما به یکدیگر
نزدیک و نزدیک تر شدیم
تا دست اخر
از هم گذشتیم …
– زانیار

 

۲-

تنها قدم می زنم
غذا می خورم
می خوابم
و تنها نفس می کشم
دردناک نیست
دردناک این است
که در دوست داشتن ات
تنها نیستم

-زانیار

 

 

۳-

وقتی دوستت دارم
توی هر فصلی
زیر آسمان صاف
توی اتاق
و هرجا که باشم
تکه ای ابر بالای سرم
در حال باریدن است !

-زانیار

 

۴-

برای هر نیاز انسان

خداوند پاسخی آفریده است

 

انگار که من

نیاز داشته ام

یک نفر عمیقاً

نخواهدم!

 

-زانیار

۵-
به تو فکر می کنم
وعطرت
تمام فضای ذهنم را
آغشته می کند

بعدها
شعرهایم را نمی خوانند ،
می بویند.

– زانیار

 

۶-

بعد از تو فهمیدم
که دو نفرم
یکی که تمام اش به تو مشغول است
و دیگری که
هوایش را دارد
به جایش نفس می کشد
راه می رود
سر کار می رود
می خوابد
و زنده می ماند

-زانیار

۷-
مرد آزادی بودم
مردی قوی بودم
تا اینکه چشم های تو را دیدم و
به تو مجبور شدم

-زانیار

۸-
احمد رضا شاهرخشاهی دوست خوبم در جواب به ترافیکانه های من :

سخن هایت چه خوب از عقل من دیوانه می سازد
بزن حرفی که در گوشم صدایت خانه می سازد

تمام راهم از شوق دوباره دیدنت پر شد
و لبخند غزلناک ات “ترافیکانه” می سازد

 

۹-
نشد جدایمان کنند..
نه با هم بودیم
نه در کنار هم

ما فقط عمیقاً
به هم آغشته بودیم!

-زانیار

۱۰-
ندارمت اما
مدام شعر می بارمت

ابرها در دوردست ها می بارند اما
قطره ها
سرانجام
به آنجا که باید می رسند!

-زانیار

۱۱-
“متون”
جمع مکسر متن نیست
“من” است
که “تو” را در آغوش گرفته است.

-زانیار

۱۲-
هرچند آرامتر
گرچه گاهی دردناک
هنوز با تمام قلب
دوستت دارم

-زانیار

۱۳-
باران
دو بار
صورتم را
خیس می کند

-زانیار

 

Share