بیکارانه

می خواهم دوست داشتن تو را
در خودم متوقف کنم

می خواهم به تو فکر نکنم
مثل کسی که می خواست
زمان را
با نگه داشتن عقربه های ساعتش
متوقف کند

زانیار برور

Share
شهریور 13, 1396 - ترافیکانه    بدون نظر

ترافیکانه ۳۳

به خانه ی دوستی رفتم
که تو نمی شناختی
– تا بعد از مدت ها –
ساعتی خوش باشم

نیم ساعت ننشسته بودیم
که خیالت در زد

– زانیار برور

Share

دو شعر جدید

۱٫
با اینکه آدم خوشبختی نیستم
اما در این لحظه
-بی جهت-
عمیقا احساس خوشحالی می کنم

مثلا فرض کن
انتهای مکالمه ی تلفنی مان
ارتباط قطع و وصل شده
و من
کلمات مغشوش و نافهموم ات را
به حساب “دوستت دارم” گذاشته ام!

-زانیار برور

۲٫
هرگزترین کار دنیا برای من
بازگشتن به گذشته است …

من دیگر نمی توانم
جز عشقی دیوانه وار
به تو احساسی داشته باشم

– زانیار برور

Share
اردیبهشت 14, 1395 - شعر, نوشته روزانه    بدون نظر

ترافیکانه (۳۱)

کم کم

از هم فاصله گرفتیم

به قدر یک نفر

به قدری که حتی

اگر به احتمال محال،

روزی توی خیابانی

از کنار یکدیگر رد شدیم

شانه هایمان

به هم اصبت نکند

 

  • زانیار برور

 

Share

ترافیکانه (۲۶)

… چراغ ها را خاموش می کند
روی ام پتو می کشد
صبح ها یادآور می شود
لباس گرم بپوشم و
تمام راه را احتیاط کنم ،
هنگام نهار در مقابلم می نشیند
و یک ریز نگاهم می کند
و تمام مسیر خسته ی تا خانه را
با من حرف می زند
و شب ها …
“دوست داشتن ” ات
فرشته ی کوچکی ست
که از کودکی آرزو داشتم
نگهبان من باشد
– زانیار
Share
برگه‌ها:12345»